ادامه......

سلام! سلامی به گرمی افتاب...

میریم سراغ ادامه بحث!!!...

ج ) کتمان یا اعلان عشق

در احادیث شیعی « کتمان عشق » مورد توجه قرار گرفته و آمده است : آنکه عاشق گردد ، پس آن را کتمان کند و عفیف بماند و بمیرد ، شهید است . و یا : کسی که عاشق شود و آن را کتمان کند و عفیف بماند و صبر کند ، غفران خدا برای اوست و او را داخل بهشت می کند

چند نکته از احادیث فوق قابل استنتاج است :


1) تعبیر عف یعنی عفیف و پاک بودن عشق ، مربوط به عشق مجازی است و عشق حقیقی آلوده و غیر عفیف نمی تواند باشد . پس مراد از عشق در این روایات ، حداقل عشق مجازی نیز هست .
2) این احادیث تصریح ندارند که عاشق ، عشق را از چه کسانی مخفی دارد . پاسخ صحیح تر آن است که فرد عاشق ، عشق خود را نه از معشوق ، بلکه نسبت به دیگران کتمان کند و بپوشاند و پرده دری نکند . این تلقی از آن رو اهمیت دارد که عشق را معارض نیک نامی و قرین با پرده دری می دانند . به قول حافظ :

ای دل اندر عاشقی تو نام نیکو ترک کن   

                                 که ابتدای عشق رسوایی و بدنامی است آن

وبه قول سعدی:

  سعدیا دور نیک نامی رفت  ............   نوبت عاشقی است یک چندی

 
3) تأکیـد برعشق کتمان شده و قرین با عفاف برای کسب بالاترین درجه و مقام ( رسیدن به مقام شهادت ) ، به معنای مراتب پائین تر و کم امتیاز تر عشق مجازی نیست ، مثلا اگر عاشقی با رعایت عفاف ، در رعایت شرط کتمان کاملا موفق نباشد ، گر چه اجر شهید ندارد ، اما معلوم نیست این عشق را بتوان مطرود و مذموم تلقی نمود.
4) گاهی شکل ظهور و محمل تجلی عشق برای رعایت عشق ، محمل های موجه و مقبول است . مثلا در عین اینکه دختر و پسری سوزها و گدازها ، بی خوابی ها ، آتش ها و .. را واجدند ، اما این معاشقه بین آنها در قالب کار اداری ، علمی ـ پژوهشی ، فعالیت های اجتماعی و… ظهور و نمود پیدا می کند .
5) علاوه بر دو راه « بی عشقـی و نیک نامی » و « عاشقی و رسوایی و بدنامی » می توان گـروه و گزینة سومی فرض نمـود که هم عاشق اند و هم با کتمان سر ، نیک نام و سالم می مانند . این نگاه به عشق چقدر با روابط ناسالم هوس آلود که نام عشق بر آن می نهند و در جامعة ما وجود دارد ، متفاوت است

د ) علم قبل از عشق و بعد از آن


اگر مرکزی ترین و محوری ترین بحث در روابط دختر و پسر ، عشق و رابطة عاشقانه است ـ زیرا بنیاد خانواده نیاز به وجود عشق دارد ـ اما مهم ترین ویژگی عشق ، ارتباط آن با علم و آگاهی است . علم و عشق از دو جهت رابطه دارند : علم پس از عشق و قبل از آن .
علم پس از عشق بدین معنی است که دختر و پسری از شکل گیری رابطة عاشقانه ، نسبت به هم شناخت ، آگاهی و علم پیدا کنند . به تعبیر حضرت امیر در نهج البلاغه ( خطبه 109 ) کسی که عاشق چیزی شود ، چشم اش کج و قلب اش مریض می شود و با چشم غیر درست می بیند و با گوش ناشنوا می شنود . علم پس از عشق چندان معتبر و دقیق نیست و چنین رابطة عاشقانه ای اگر در همین سطح بماند ، آسیب پذیر است.
اما علم قبل از عشق ، یعنی قبل از آنکه دختر و پسری به یکدیرگ دل بسپارند ، باید آگاهانه و با شناخت و علم از یکدیگر به هم نزدیک شوند . اگر رابطة عاشقانه متکی به آگاهی های لازم فردی و اجتماعی مخاطب باشد ، این رابطه به زودی آسیب نمی بیند و در صورت تأسیس خانواده به تبع آن نیز ، این خانواده پایدار و آرام و ماندگار خواهد بود

هـ ) نتیجه گیری


1) در یک نگاه می توان گفت که دختر و پسر برای یکدیگر خلق شده و در کنار هم مکمل یکدیگرند . ولی برای اینکه این تعامل شکل سالم بگیرد ، اولا : باید در قالب عشق باشد و از این دوستی های ناسالم و ارتباطات فاسد رهایی پیدا کنیم . ثانیا : باید بدانیم که سالم ترین ارتباطات دختر و پسر در فضای خانواده ثمر داده و نمود می یابد . از این رو بهترین رابطة عاشقانه دختر و پسر ، آن شکلی است که منتج به نهاد مقدس خانواده شود ؛ از نیازهای دختران و پسران ، نیازهای جنسی است و مدعا آن است که تنها یک دختر و یک پسر در قالب موجه و مشروع می توانند نیاز جنسی خود را برآورده نمایند و این بستر مناسب ، خانواده است .
2) جدای از نگاه های مذموم امثال امام محمد غزالی و ملامحسن فیض کاشانی به عشق ، می توان گفت که بهترین و عمیق ترین غذای دل ، عشق است . اما باید به قول دکتر علی شریعتی بین عشق و ایمان پل زد تا از آفات آن مصون ماند . شریعتی ایمان بی عشق را زندانی پر از زنجیر و غـل و بند می داند که روح را می میراند و دل را ویرانه می سازد . ( گفتگوهای تنهایی ، ص 86 ) .
همان گونه که عشق بی ایمان آسیب زا است ، در آسیب شناسی روابط عاشقانة دختر و پسر باید توجه داشت که عشق مبتنی بر جهل و عـدم آگاهی و صرفا متکی بر احساس نیز سوزنـده است و ممکن است منجر به شکست در روابط عاشقانه شود . از این رو هرگز نباید به داده های محصول عشق بسنده نمود و پیش از ورود به فضای عشق ، نباید آن را آسان گرفت که به قول حافظ :
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها          که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها

خوب امید وارم مفید بوده باشه......راستی تا یادم نرفته:این مقاله نوشته (دکتررسول فرشادی)

در جواب به پیام یکی ازدوستان که قبول نداشت عشق باید تنها برای ینفر باشه من

میگم میشه ....

اون بحث داره که به (تناسخ) مربوط میشه که من قبول دارم.....شمارو نمیدونم!

یا حق دوستان......

   ~~~~~~~ ~~~~~~                         

 

 

نظرات 15 + ارسال نظر
آرتین دوشنبه 30 آبان 1384 ساعت 12:21 http://darkness.blogsky.com

اوللللللللللللل.اول یه کم سرم گیج رفت وقتی پستت رو خوندم . ولی بعدش کلی حال کردم . ماهم به روز کردیم. بیا.....

امیر دوشنبه 30 آبان 1384 ساعت 12:29 http://palm.blogsky.com

از اظهار نظر شما متشکرم شما را تحسین می کنم وآرزوی موفقیت برایتان دارم.

امیر دوشنبه 30 آبان 1384 ساعت 12:31 http://www.sahel2007.blogsky.com

سلام...
اول !
متن جالبی نوشتید !
ولی به نظر من بهتره که نیاز غریزی خودمونو به عشق تعبیر نکنیم !
با آرزوی موفقیت
یا حق

سیامک قلیزاده دوشنبه 30 آبان 1384 ساعت 14:52 http://siamakir2.blogsky.com

سلام.
از اینک هبه مساله جوانان می پردازی - از آنجایی که جوانی - خوشحالم.
امیدوارم که همیشه موفق و پیروز باشی.

ستاره دوشنبه 30 آبان 1384 ساعت 18:38 http://kolbeyetanhaye.persianblog

سلام حامد جان
مطالب وبلاگت قشنگه...
اجازه بدی بلینکمت...

سیامک دوشنبه 30 آبان 1384 ساعت 19:27 http://www.parsiyan.blogsky.com

موفق باشی حامد جان

آرش دوشنبه 30 آبان 1384 ساعت 20:16 http://daroon.blogsky.com

سلام حامد جون.منم ۱۸ ساله ام و پیش دانشگاهی تجربی.
خوشحال میشم با هم دوست بشیم.
اگه خواستی به منم سر بزن.
یا حق

آناهیتا دوشنبه 30 آبان 1384 ساعت 23:44

سلام آقا حامد،
داشت باران میامد وقتی متن تون رو میخوندم.
جذاب کننده بود، میدانید؟ من تو خیلی از وبلاگ ها از عشق میخونم ولی همیشه توی هر کدوم از این وبلاگ ها
یک چیز جدید می بینم، باورتون نمیشه عشق چقدر بزرگه، من که هنوز از خوندن متن هاش خسته نشدم.
راستی عشق و هوس اونقدر به هم شبیه هستن...تشخیص شون خیلی مهم هست و سخت خیلی...
موفق باشید.

وحید سه‌شنبه 1 آذر 1384 ساعت 11:38 http://asoon.blogsky.com

تبادل لینک؟
احساس خشم، کینه، حسد ، تکبر و عشق رو از انسان گرفتند و به جزیره ای تبعید کردند وتنها احساس عقل رو به عنوان برترین احساس برای انسان باقی گذاشتند چون بدون عقل انسان از بین می رفت. به احساسات تبعید شده گفتند که سعی کنید خودتون رو به انسان برسونید. ولی از اون طرف عقل خیلی راحت زندگی می کرد چون نه با خشم نه با کینه نه با حسد و نه با عشق از یاد انسان می رفت و همیشه با انسان بود و این برای یک احساس یعنی خوشبختی واقعی.
در اون جزیره دور دست خشم همیشه عصبانی بود تا مدتی اصلا فکرش کار نمی کرد که باید چیکار کنه. کینه هم همیجوری بود بیشتر از اینکه تو فکر نجات خودش باشه از دست بقیه احساسها که جاشو تو اون جزیره کوچولو تنگ کرده بودند عصبانی بود. حسد هم که طبق معمول از داشتنی ها و ندانشتنی های بقیه در عذاب بود.تکبر هم فقط به فکر خودش بود، فکر می کرد خیلی مهمه ولی بیچاره نمی دونست تو این جزیره هیچی نیست به جز یه احساس تبعید شده. عشق هم خیلی ظریف تر از این بود که بتونه این جدایی رو از انسان تحمل کنه. بقیه در www.asoon.blogsky.com

پژمان سه‌شنبه 1 آذر 1384 ساعت 18:53 http://nahan-dar-jahan.blogsky.com

آفرین
خیلی زیبا مینویسی
پاینده باشی

مهدی چهارشنبه 2 آذر 1384 ساعت 10:55 http://pofak07.persiansky.com

سلام عزیزم. اول به این اناهیتا بگو :ای عشق که گفتی یعنی چه؟ من حالم بد وشد.

رضا پنج‌شنبه 3 آذر 1384 ساعت 01:29 http://mohajereshiraz.blogsky.com

سلام حامد موفق باشی واقعا با این سنی که داری زیبا می نویسی اگه با تبادل لینک موافقین کامنت بزار
یا حق

پژمان پنج‌شنبه 3 آذر 1384 ساعت 09:14 http://nahan-dar-jahan.blogsky.com

بازم ممنونم
خیلی گلی

روزبه پنج‌شنبه 3 آذر 1384 ساعت 17:01 http://hazrat-eshgh.co.sr

سلام عزیزم منو که می شناسی
من می خواستم بهت اطلاع بدم که من چند تا از مطلب هاتو تو وب لاگم نوشتم
ولی ذکر منبع هم کردم
ممنونم
فعلا

دختر باران چهارشنبه 9 آذر 1384 ساعت 23:21 http://baran15.blogfa.com

سلام مرسی که به من سر زدی باز هم برام کامنت بزار موفق باشی
وبلاگت هم عالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد