سلام به همگی ..
خوبین دوستان چه خبرا ؟
ساعت گُل سر قرار آمد
مژگان عباسی
ساعت گُل سر قرار آمد
دخترک، عصر یک بهار آمد
چون نسیمی که می وزد یا نه
شکل جریان آبشار آمد
عطر گلهای دامنش پیچید
در خیابان انتظار... آمد
از همه یک سوال می پرسید:
- یک نفر ساعت چهار آمد؟
خانم! آقا! ندیده اید او را؟
یک غریبه که در غبار آمد؟!
- او که با تاکسی از اینجا رفت؟
یا همانی که با قطار آمد؟
***
باد گلهای دامنش را برد...
دخترک با دلش کنار آمد
آفتاب از مسیر خود برگشت
ماه آهسته در مدار آمد
داشت کم کم دوباره شب می شد
افتضاح بدی به بار آمد
با نخستین قطار از آنجا رفت
مرد با آخرین قطار امد!
امید وارم لذت کافی رو برده باشین.....
سلام حامد جان عالی بود
سلام دوست عزیز ... از اینکه به کلبه من اومدی ... ممنونم ... اگه خواستی منو لینک کن ... مرسی عزیز ...
سلام چطوری؟
امیدوارم که خوب باشی
بالاخره بعد از چند روز آپ کردم
منتظر نظر زیبای شما هستم
**********************************************************
کاش ای تنها امید زندگی .می توانستم فراموشت کنم یا شبی چون ناله عشق.در ضمیر سینه خاموشت کنم
**********************************************
سلام اقا حامد
میایید سر میزنید اما یادگاری نمیزارید؟؟
در هر صورت از بازدیدتون ممنونم
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویای خموش
هر یک به زبان حال با من می گفت
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟
موفق باشید
خیلی جالب بود
موفق باشی
آخی . دلم گرفت....
سلام حامد جان . تو هم وبلاگ زیبایی داری. با تبادل لینک هم موافق هستم. من لوگوی شما را توی لینکستان میذارم . شما هم هر گلی زدی به سر خودتان زدی. موفق باشی خدانگهدار
سلام
تا نصفش خوندم برم بقیه رو هم بخونم
تا اینجاش که با مزه بود
موفق باشی...
سلام
خوبید؟ خوش میگذره؟
من آپ کردم
یک مطلبی نوشتم
می خوام بدونم اگر شما جای اون شخص بودید چی کار می کردید
منتظر نظرتون هستم
سلام .
متن جالبی بود.
ولی چی شده دیگه بمون سرنمیزنی.
هنوزم در پی اونم
که میشه عاشقش باشم
مث دریایه من باشه
منم چون قایقش باشم
هنوزم در پی اونم
که عمری مرهمم باشه
شریک خنده و شادی
رفیق ماتمم باشه ....